Wednesday, June 10, 2015

68

تکیه داده بودم به دیوار و ظهر بود. زل زده بودم به سوراخ روی درپوش فاضلابی که بین من بود و نیمکتی که مینا و دوست بدعنقش نشسته بودند روش. نیمکت از این آهنیا بود که سه تا میله داره و وقتی بشینی روش، گردالی گردالیات میفته لای میله‌ها. سیگارم تموم شد. حوصله نداشتم برم تا سطل آشغال، خواستم بندازمش تو سوراخ درپوشِ فاضلاب استان تهران. از این درپوشا هست که گِردَن و دایره و فلزی و سخت، بعد یه سوراخایی هَس رو درپوشای فاضلاب، اندازه این پونصد تومنی جدیدا، از همونا. سوراخ یهو قرمز شد. بیشتر که زل زدم دیدم انگار چشم یه آدمه زیر سوراخ. مویرگای چشمش قشنگ معلوم بود. سُرخِ سُرخ. ترسیدم. داد زدم:
اوهوی....کسی اونجاس؟
یکی گفت
دُرُس صحبت کن با من، خیره‌سر.
اون پایین چه غلطی می‌کنی تو؟
شعر میگم آقا. برا هادِس شعر میگم. 
دیوونه. گفتی برا کی؟
هادِس دیگه، خدای زیرِ زمین و اینا. 
خُب چرا نمیای بیرون شعر بگی.
آخه هادِس زیرِ زمینه. منم محکومم به این‌که در ظلمت و تاریکی براش شعر بگم. گاهی که هادِس می‌خوابه میام چشمم رو میگذارم دم این سوراخ که آدما رو ببینم. آدما از از این پایین خیلی ضایع هستن. بعضی وقتام دهنم رو میگذارم. وقتی بارون میاد.
چشت داغون میشه‌ها. زنم چشم پزشکه.
بهتر بابا. چش میخوام چیکار. این‌جا همش تاریکیه. ظُلمات.
حالا مگه چی کرده بودی؟ 
هر چی فک می‌کنم نمی‌دونم آقا. تازگیا یادم افتادِ به یه روز جمعه، دَمِ غروب. از خونه اومدم بیرون. گرمم بود. نمیدونم چی شده بود، فهمیدم مادرم داره از لای پرده نیگام می‌کنه. من یه طور رفتم که انگار ندیدمش. انگار که نیست. شاید سَرِ همون. 
می‌خواستم بگم این هادِس چه جور خداییه که می‌خوابه. یهو مینا داد زد که انقد زُل نزن به باسن من. خواستم بگم داشتم با یکی حرف می‌زدم که تو چاه فاضلاب محکوم شده به شاعری برا هادِس. دیدم سخته. باورش نمیشه. با خودم گفتم ولش کن. به مینا گفتم زُل زده بودم به باسن دوستت. جدی. ناراحت نشو. غضب کرد. افتاد رو تخت بیمارستان. یه کلاه پشمی هم کشید به سرش. بعد دیدم ریش سیبیل درآورد. مرد شد مینا. شد یه پسر بدشکل عن دماغ. عین خودم. گفتم مینا حالا اسمت چیه؟ گفت اسمم مصطفاس. مصطفای سقا. آب آوردم براتون. که تشنه نمونن بچه‌ها. که تشنه نمونن درختا. بش گفتم حتماً دارم خواب می‌بینم. تو مرد نیستی. تو زنی. تو مینایی. گفت نه بابا، تو می‌نایی. تو می‌نایی.



No comments:

Post a Comment