روز، داخلی، یک شرکت، اتاق مدیر عامل، مصاحبه برای استخدام نیرو
مصاحبه کننده پشت میز نشسته که فرد متقاضی وارد می شود. جوان است و محجوب. از آن محجوب های لج درآر و قد بلند. کاپشن مندرسی هم به تن دارد. مصاحبه کننده فرم پر شده اش را می خواند. جلوی تحصیلات نوشته فوق لیسانس.
- کجا داری فوق میخونی؟
- خواجه نصیر.
- چه رشته ای؟
- عمران، سازه
- شما که در حال تحصیل هستی چطور می خوای بری سر کار؟
- مگه کار شما ...چیه؟
- ما دنبال لابی من هستیم برای یه مجتمع خیلی شیک سمت نیاوران. هشت ساعت در روز باید اونجا بری.
- من برای اون آگهی نیومدم.
- پس برا کدوم آگهی تشریف آوردین.
- برا نظافت روزانه.
طبیعتاً مکثی رخ می دهد، مصاحبه کننده حدس می زند که متقاضی دروغ می گوید. تلاش می کند دروغ او را بر ملا کند
- دانشکده عمران خواجه نصیر همونیه که توی سید خندانِ؟
- نه، سید خندان خوابگاه ماست، دانشکده سر میردامادِ، توی ولیعصر.
- کارت دانشجویی همراهت هست؟
متقاضی می گوید که هست، کارت خودش را می دهد به مصاحبه کننده، گوشه کارت در اثر فشار تا شده. نام و نام خانوادگی را نوشته. سال ورودی را هم زده 1391.
- تا حالا کار نظافت کردی؟
- حقیقتش نه، چند تا از همخوابگاهی های من شما رو معرفی کرد، اونا با شما قبلاً کار کردن.
- شرایط کار نظافت رو می دونی؟ مشکلی نداری؟
- آره. نه مشکلی نیستش.
- برای جمعه یه مورد هست میتونی بری؟
- جمعه روشرمنده. آزمون دکترا دارم .
روز، داخلی، دفتر مدیر عامل یک شرکت، مدیر مشغول مصاحبه برای استخدام نیروست
مصاحبه کننده پشت میز نشسته که فرد متقاضی وارد می شود. جوان است و محجوب. از آن محجوب های لج درآر و قد بلند. کاپشن مندرسی هم به تن دارد. مصاحبه کننده فرم پر شده اش را می خواند. جلوی تحصیلات نوشته فوق لیسانس.
- کجا داری فوق میخونی؟
- خواجه نصیر.
- چه رشته ای؟
- عمران، سازه
- شما که در حال تحصیل هستی چطور می خوای بری سر کار؟
- مگه کار شما چیه؟
- ما دنبال لابی من هستیم برای یه مجتمع خیلی شیک سمت نیاوران. هشت ساعت در روز باید اونجا بری.
- من برای اون آگهی نیومدم.
- پس برا کدوم آگهی تشریف آوردین.
- برا نظافت روزانه.
طبیعتاً مکثی رخ می دهد، مصاحبه کننده حدس می زند که متقاضی در مورد تحصیلاتش دروغ می گوید. تلاش می کند دروغ او را بر ملا کند.
- دانشکده عمران خواجه نصیر همونیه که توی سید خندانِ؟
- نه، سید خندان خوابگاه ماست، دانشکده سر میردامادِ، توی ولیعصر.
- کارت دانشجویی همراهت هست؟
متقاضی می گوید که هست، کارت خودش را می دهد به مصاحبه کننده، گوشه کارت در اثر فشار تا شده. نام و نام خانوادگی را نوشته. سال ورودی را هم زده 1391.
- تا حالا کار نظافت کردی؟
- حقیقتش نه، چند تا از همخوابگاهی های من شما رو معرفی کردن، اونا با شما قبلاً کار کردن.
- شرایط کار نظافت رو می دونی؟ مشکلی نداری؟
- آره. نه مشکلی نیستش.
- برای جمعه یه مورد هست میتونی بری؟
- جمعه روشرمنده. آزمون دکترا دارم .
مصاحبه کننده پشت میز نشسته که فرد متقاضی وارد می شود. جوان است و محجوب. از آن محجوب های لج درآر و قد بلند. کاپشن مندرسی هم به تن دارد. مصاحبه کننده فرم پر شده اش را می خواند. جلوی تحصیلات نوشته فوق لیسانس.
- کجا داری فوق میخونی؟
- خواجه نصیر.
- چه رشته ای؟
- عمران، سازه
- شما که در حال تحصیل هستی چطور می خوای بری سر کار؟
- مگه کار شما ...چیه؟
- ما دنبال لابی من هستیم برای یه مجتمع خیلی شیک سمت نیاوران. هشت ساعت در روز باید اونجا بری.
- من برای اون آگهی نیومدم.
- پس برا کدوم آگهی تشریف آوردین.
- برا نظافت روزانه.
طبیعتاً مکثی رخ می دهد، مصاحبه کننده حدس می زند که متقاضی دروغ می گوید. تلاش می کند دروغ او را بر ملا کند
- دانشکده عمران خواجه نصیر همونیه که توی سید خندانِ؟
- نه، سید خندان خوابگاه ماست، دانشکده سر میردامادِ، توی ولیعصر.
- کارت دانشجویی همراهت هست؟
متقاضی می گوید که هست، کارت خودش را می دهد به مصاحبه کننده، گوشه کارت در اثر فشار تا شده. نام و نام خانوادگی را نوشته. سال ورودی را هم زده 1391.
- تا حالا کار نظافت کردی؟
- حقیقتش نه، چند تا از همخوابگاهی های من شما رو معرفی کرد، اونا با شما قبلاً کار کردن.
- شرایط کار نظافت رو می دونی؟ مشکلی نداری؟
- آره. نه مشکلی نیستش.
- برای جمعه یه مورد هست میتونی بری؟
- جمعه روشرمنده. آزمون دکترا دارم .
روز، داخلی، دفتر مدیر عامل یک شرکت، مدیر مشغول مصاحبه برای استخدام نیروست
مصاحبه کننده پشت میز نشسته که فرد متقاضی وارد می شود. جوان است و محجوب. از آن محجوب های لج درآر و قد بلند. کاپشن مندرسی هم به تن دارد. مصاحبه کننده فرم پر شده اش را می خواند. جلوی تحصیلات نوشته فوق لیسانس.
- کجا داری فوق میخونی؟
- خواجه نصیر.
- چه رشته ای؟
- عمران، سازه
- شما که در حال تحصیل هستی چطور می خوای بری سر کار؟
- مگه کار شما چیه؟
- ما دنبال لابی من هستیم برای یه مجتمع خیلی شیک سمت نیاوران. هشت ساعت در روز باید اونجا بری.
- من برای اون آگهی نیومدم.
- پس برا کدوم آگهی تشریف آوردین.
- برا نظافت روزانه.
طبیعتاً مکثی رخ می دهد، مصاحبه کننده حدس می زند که متقاضی در مورد تحصیلاتش دروغ می گوید. تلاش می کند دروغ او را بر ملا کند.
- دانشکده عمران خواجه نصیر همونیه که توی سید خندانِ؟
- نه، سید خندان خوابگاه ماست، دانشکده سر میردامادِ، توی ولیعصر.
- کارت دانشجویی همراهت هست؟
متقاضی می گوید که هست، کارت خودش را می دهد به مصاحبه کننده، گوشه کارت در اثر فشار تا شده. نام و نام خانوادگی را نوشته. سال ورودی را هم زده 1391.
- تا حالا کار نظافت کردی؟
- حقیقتش نه، چند تا از همخوابگاهی های من شما رو معرفی کردن، اونا با شما قبلاً کار کردن.
- شرایط کار نظافت رو می دونی؟ مشکلی نداری؟
- آره. نه مشکلی نیستش.
- برای جمعه یه مورد هست میتونی بری؟
- جمعه روشرمنده. آزمون دکترا دارم .