Saturday, April 30, 2016

117

مثل همیشه لیوانِ چایی بعدِ ناهار دستم بود و پاها را به عادت همیشه دراز کرده بودم روی دسته‌ی صندلی بغل میز و به ناچار، که پایم برسد به دسته صندلی، کمی کشیده شده بودم روی صندلی. لیوان چایی میان پاهایم بود و گرمای مطبوعی داشت سرایت می‌کرد به پاها. اتاق ما در طبقه چهارم ساختمان مشرف به اتوبان بود و آن‌روز آلودگی هوا طوری بود که برج‌های پایین اتوبان از میان یک لایه ‌غبار دیده می‌شدند. یک لایه ضخیم و بدرنگ از هوای غلیظ که انگار برج‌ها سوراخ سوراخش کرده بودند. همین‌طور که خیره بودم به منظره‌ی آشنای ‌بیرون متوجه آشوبی میان غبار شدم. حجم بزرگی از ابر و دود و مه از میان برج‌ها ‌می‌گذشت و نزدیک‌ می‌شد. با نزدیک شدن شمایل‌ش قابل تشخیص‌تر ‌شد. یک غول. یک غول عصبانی که داشت آخرین برج‌های پایین اتوبان را پشت سر می‌گذاشت و به ساختمان ما نزدیک‌تر می‌شود. لیوان چایی از میان پاهایم روی زمین افتاد و شکست. بلند شدم و ایستادم. غول قبل از اینکه از اتوبان بگذردسرفه‌اش گرفت. یک دستش را گذاشت روی یکی از تاورهای زردرنگی که سیخ به هوا رفته بود و شروع کرد به سرفه کردن. سرفه‌ا‌ش آن‌قدر ادامه پیدا کرد و شدید شد که هر دو دست‌ش را گذاشت روی زانو و شروع کرد به بالا آوردن. هرچه بالا آورد دریاچه کوچکی شد و زیر پایش جمع شد. بوی گند دریاچه‌ی استفراغِ غول پیچید به همه‌جا. مردم از خانه‌هایشان بیرون آمدند و همه پیف پیف کنان دنبال منبع بو گشتند. غول با یک گام پا گذاشت میان درخت‌های وسط اتوبان و با گام دیگر اتوبان را طی کرد. مردم را که دید، به زبان غول‌ها فریاد زد که ریدم تو این شهر و آلودگی‌ش. صدای غول شبیه غرش شد و مردم فکر کردند که آسمان رعد و برق زد. یکی از میان مردم داد زد خدایا شکرت که بارون فرستادی، خدایا شکرت که دعاهای منو اجابت کردی، خدایا ممنونم به خاطر بارون. شاید این آلودگی‌ها تموم بشه و بتونیم دوباره نفس بکشیم. مرد بعد از گفتن این جملات حسابی هیجان‌زده شد و افتاد به خاک و سجده شکر به جا آورد، بقیه مردم هم که اینو دیدن افتادن به خاک و خدا رو به خاطر بارون شکر کردن. بوی بد استفراغ غول یادشون رفت. غول که رسیده بود کنار ساختمون ما حیرون شد که مردم چه می‌کنند؟ گفتم مثکه دارن خدا رو شکر می‌کنن. غول اخم کرد و زیر لب چیزی گفت بعد رفت به سمت تپه‌های پشت ساختمون ما. همون‌جا که گاهی صداهای عجیب و غریب میاد.

No comments:

Post a Comment