مراسلات-2
آقای عزیز
مجدداً و برای مرتبهی هزارم باید
به اطلاع شما برسانم که خانم مارگارت دِراُهانیان به همراه همسر و فرزندانش، حدود سه
سال پیش از این آدرس رفتهاند. همانطور که در نامههای قبلی هم اشاره کردم بنده
اطلاعی از آدرس جدید ایشان ندارم. به روال این چند ماه اخیر قصد پاسخ به این نامه
را نداشتم تا اینکه دو یا سه روز پیش پسری به نام شایان به منزل ما مراجعه کرد و
از من خواست که نگاهی به اتاق قدیمی خودش بیندازد و چند عکس بردارد، بله، درست
متوجه شدهاید او فرزند خانم مارگارت بود. من نامههای شما، که تقریباً یک کارتن
میشد، را به او دادم. او ضمن تشکر از من بابت نگاهداری نامهها قول داد حتما
نامههای شما را به مادرش خواهد داد. وقتی از او در مورد آدرس جدید سوال کردم پس
از اندکی تامل گفت که باید در این مورد از مادرش مشورت بگیرد که آیا ایشان صلاح میداند
آدرس جدید خودش را به شما بدهد یا خیر. با اینحال از من خواست سلام گرم خودش را
به عموی عزیزش، یعنی شما، برسانم. راستش بعد از این اتفاق کنجکاو شدم که بدانم به
چه دلیل خانم مارگارت ممکن است نخواهد که آدرس جدید خودش را به شما بدهد؟
شایانِ جوان به من قول داد که در
اسرع وقت نظر مادرش را منتقل کند. به محض اینکه خبری به دستم برسد حتماً شما را
در جریان خواهم گذاشت. مجدداً از شما خواهش میکنم ارسال نامههای خود را به این
آدرس متوقف کنید و تا زمان دریافت آدرس جدید صبور باشید.
با تشکر
عموزاده
No comments:
Post a Comment