Friday, December 5, 2014

33

تقاطع جنت اباد و نیایش. چهارراه ایرانپارس. ساعت سی و دو دقیقه بامداد.

کف دستها را گذاشته بود روی هم. هر دو دستش را گذاشته بود بین پاهایش. پاها را جمع کرده بود توی سینه. سرش را گذاشته بود روی جدول بلوار. خوابش برده بود. پسربچه پنج شش ساله ای که فال می فروخت.

No comments:

Post a Comment